جزئیات انتشار بازی Metro Exodus XBox One کمپانی 4A Games

جزئیات انتشار بازی Metro Exodus XBox One کمپانی ۴A Games

این بازی در تاریخ بیست و دوم فوریه ی ۲۰۱۹ برای ایکس باکس وان و پی سی و پلی استیشن چهار عرضه شد. بازی در نقش شوتر اول شخص می باشد. از نقاط مثبت بازی میتوان به سیتینگ و داستان بازی اشاره نمود. آن ها حتی از اکشن و گان پلی بازی بهتر کار شده اند. داستان بازی مبارزه کردن با موجودهایی به نام دارک وان را شرح خواهد داد و سپس لست لایت دوستی با آن ها را افشا کرد و اکنون ما با نسخه سوم از این سری روبرو هستیم.
هنگامی که اطلاعاتی از بازی انتشار پیدا کرد سازنده بازی داستان بازی را حماسی عنوان کرده بود اما پس از ارائه شدن این نسخه متوجه شدیم که داستان بازی مانند دو نسخه قبلی آن، چندان حماسی نمی باشد. زیرا داستان بازی بیشتر بر روایت شخصی مشغول شده است و ما این بار با جهانی که در حال نابودی است روبرو خواهیم شد و دیگر نباید برای نجات دادن جان چندین هزار نفر تمام تلاش خود را به کار بگیریم. این بار شما با گروه کوچکی سفری هشت هزار کیلومتری در مسکو را پیش خواهید برد.

روند بازی
بازی مترو اکسدس داستان دوسال پس از رستگاری لایت را روایت خواهد کرد و اینبار بازیکن ها باید در قالب آرتیوم قهرمان اول فرانچاپز بازی را پیش ببرند. دو دهه از جنگ بزرگ سپری شده است و اکنون آرتیوم پس از اینکه تمام تلاش خود را برای نجات دادن جان مردم در مترو به کار میگیرد، به دنبال محقق شدن رویاهایی میباشد که در ذهن داشته است. او خرابه های مسکو را محلی مناسب برای دست یافتن به آرزوهای خود نمی داند. آرتیوم مورد سرزنش آنا همسرش و میلیر رئیسش واقع خواهد شد. اما این سرزنش ها مانعی برای منصرف شدن او از هدفش نخواهند شد. در یکی از جستجوها آرتیوم قطاری را پیدا می کند که به آن ها کمک می کند تا از آن برای رسیدن به هدفشان بهره بگیرند. این قطار مقر اصلی شما به شمار خواهد رفت و نام ان آروار می باشد. درهنگام یکی از سفرها هنگامی که آرتیوم در حال برگشت به ایستگاهی که در انجا اقامت داشت بود، مورد حمله دسته ای از واتچرها قرار گرفت .سپس دسته ای از رنجرها او را نجات دادند .
رئیس او ازاین موضوع ناراحت شد شخصا به نزد او آمد و از او درخواست کرد که بار دیگر همراه با همسرش به اردر برگردند. چند روز بعد او به همراه همسرش به وسیله قطار با گذر از منطقه ای که هانزا او را مسدود کرده بودند به سمت مسکو حرکت کرد. سربازان هانزا آن ها را اسیر کردند و قصد داشتند که با شلیک کردن گلوله آن ها را نابود کنند. آرتیوم به دره ای پرتاب شد ودرحالیکه به طور جدی زخمی شده بود به پایگاه هانزا وارد شد و با یاری رساندن یک راننده قطار موفق شد آنا را نیز نجات دهد.
در این هنگام او از میان صحبت های فرمانده متوجه شد که جنگ در حال پیشروی کردن می باشد و هانزا در حقیقت نقشه یک مسدود کننده رسانه ای را بازی میکند تا کسی نتواند با دنیای خارجی ارتباطی برقرار کند و کسی از مردمی که در مسکو زنده هستند، اطلاع پیدا نکند. آرتیوم آنا و یرماک که راننده قطار می باشد تصمیم گرفتند این موضوع را به بقیه افراد مترو اطلاع رسانی کنند. اما آن ها دوباره به واسطه نیروهای مشترکی از اسپارتان و هانزا که رهبر آن ها میلر می باشد به اسارت کشیده شدند. سپس میلر هنگامی با آرتیوم و آنا برخورد کرد با ربودن قطار از مسکو کمک کرد که همه پا به فرار بگذارند. هانزا دوباره آن ها را مورد حمله قرار داد. اما این بار آرتیوم با کمک رنجرها توانستند که بار دیگر از دست آن ها فرار کنند.

میلر به تمامی افرادی که در قطار بودند گفت که گروهایی مانند هانزا در خدمت افسانه ای محلی هستند و افراد کمی مانند واتچرهای نامرئی تنها از این موضوع اطلاع دارند. همچنین او اعلام کرد که موسکو قصد دارد که خودش را مخفی کند و دولت بازمانده درکوهستان اورال پناه گرفته اند. میلر میدانست که اگر به مترو برگردند به طور قطعی خواهند مرد بنابراین به سمت یامانتائو روانه شدند. بعد از سپری شدن مدتی قطار مجبور به توقف کردن در رودخانه ولگا شد. میلراز عده ای از رنجرها درخواست کرد که به بررسی کردن محل مورد نظر بپردازند. آنا و آرتیوم به طرف یک کلیسا روانه شدند. آرتیوم از سخنان فردی که نام آن کاتیا بود متوجه شد که پل میان ولگان به تصاحب متعصبان درآمده است و آن ها و افرادی دیگر را به گروگان گرفته اند. همچنان به او گفت که فردی به نام کرست ممکن است بتواند به آن ها یاری برساند. سپس آنا کمک کرد تا گروگان ها پا به فرار بذارند. کرست نیزبه مسافران قطار پیوست.
سپس آرتیوم برای نفوذ کردن به پل ولگا یک قایق پارویی را به سرقت بردند. در اینجا نحوه به پایان رساندن این قسمت از بازی در گرو اقداماتی هست که بازیکنان انجام خواهند داد. سپس گروه به سمت یامانتائو در کوهستان اورال برای پیدا کردن سایر بازماندگان راهی می شوند، اما به هنگام ورود مشخص شد که دولت هرگز به این مکان وارد نشده است. همچنین افرادی که در این محل ساکن شده اند اکثرا افراد نظامی هستند که دارای درجه پایین می باشند. آن ها کم کم روند خوردن آدم ها را در پیش گرفته اند. سپس گروه به چند دسته تقسیم می شود. گروهی که در ورودی قرار می گیرند و گروهی دیگر که میلر؛ آنا و آرتریوم نیز شامل آن ها می باشند مورد بازجویی قرار خواهند گرفت و در حالیکه فاصله ای با مرگ ندارند گروه دیگر به یاری آن ها خواهند آمد. سپس گروه برای پیدا کردن نقشه های نقاط تشعشع آن به طرف جنوب حرکت کردند. چندین ماه در حالیکه سوخت و آب گروه در حال تمام شدن بود به مقصد رسیدند.
آرتیوم به همراه یکی دیگر از افراد گروه مشغول پیدا کردن وسیله نقلیه در خرابه های اطراف شدند. در این هنگام مورد حمله واقع شدند و موفق شدند کسی که به آن ها حمله ور شده بود را از پای درآورند و سپس آرتیوم با استفاده از ماشین او به طرف شمال حرکت کرد. در آنجا با شخصی که از او درخواست کرده بود به رنجرها کمک کند روبرو شد.

این شخص به او گفت که به سمت ایستگاهی برود و خطراتی که در کمینش بود را نیز به او گوشزد کرد، اما آرتیوم موفق شد از پس عنکبوت های آلوده برآید و نقشه های ماهواره ای را پیدا کند. گیول به او گفت که این ناحیه در دست عده ای از بازماندگان حفاری نفت می باشد و رهبری آن را شخصی به نام بارون در اختیار دارد که قصد دارد افراد محلی را به بردگی بگیرد. در ادامه داستان آرتیوم و دمیر به محلی وارد خواهند شد و در آن مکان به بهره برداری از آب می پردازند .
آن ها موفق می شوند که با تانکی پر از آب از محل پا به فرار بگذارند. اما افراد بارون به دنبال آن ها خواهند رفت و شروع به تیراندازی میکنند. آن ها بار دیگر مجبور می شوند برای بدست اوردن سوخت کافی به آنجا نفوذ پیدا کنند. در این میان گیول در فکر نابود کردن بارون از گروه رنجرها جدا شد و در اطراف دژ، مواد منفجره ای را قرار داد. پایان این قسمت از بازی نیز همچنان در دست بازیکنان می باشد و به اقدامات آن ها بستگی دارد.
در ادامه بازی Metro Exodus، میلر با توجه به نقشه هایی که تصاحب کرده اند مقصدی جدید را مشخص خواهد کرد. مقصد دره ای جنگلی در کنار دریاچه می باشد. در این میان آنا سرفه های خونی خود را شروع می کند که احتمال این می رود که در پناهگاه ولگا به بیماری سل مبتلا شده است. میلر افرادی را برای پیدا کردن آنتی بیوتیک های که بتواند موجب شود آنا کمی بهبود یابد راهی دره ی جنگلی کرد.
اما سنگی به ماشین آرتیوم برخورد کرد و باعث شد آن ها به داخل آب بیافتند. در این هنگام آرتیوم سر از روستای کوچکی در خواهد آورد. او حال باید به بالای دره برود و خطرات داخل جنگ را به گروه گوشزد کند. او در این راه با دوقبیله روبرو خواهد شد. یک قبیله پایرت ها هستند که رومان آن ها را کنترل می کند. این قبیله گروه خشن می باشند.
قبیله دیگر پیشگامان هستند که اولگا کنترل آن ها را در دست دارد. این دو قبیله هر دو از دشمن های راهزنان محلی به شمار می روند. پایان این بخش از بازی نیز به عملکرد بازیکنان بستگی خواهد داشت. با بدتر شدن حال آنا میلر و آرتیوم در جستجو سرم به طرف نووسیبیرسک روانه می شوند. از نقشه هایی که به دست آمده است مشخص است که این شهر بسیار خطرناک می باشد. دوز بالای تشعشعات و جاده های بسته شده شما را وادار خواهد کرد تا به طرف زیر شهر حرکت نمایید. در آنجا موجودات جهش یافته دیگری در سر راه شما قرار خواهند گرفت. در طی مسیر شما به شخصی برخورد خواهید کرد که در زیر زمین زندگی میکند. او به شما خواهد گفت مردم اینجا توسط داروی قوی ضد اکتیو توانسته اند که مدت طولانی تر را زندگی کنند. این شخص همچنین به آنها خواهد گفت که تاسیسات ارتباطات ماهواره ای شهر بعد از جنگ خراب نشده اند. سپس میلر و آرتیوم راه خود را جدا کردند. میلر به سمت مرکز رفت تا نقشه های ماهواره ای را پیدا کند و آرتیوم رفت تا پادزهر را پیدا کند. آرتیوم موفق شد با وجود دوزهای بالای رادیواکتیو و موجودهای جهش یافته به عمق موسسه برود و سرانجام توانست به بقایایی از سرم دسترسی یابد .اما در همین لحظه مورد حمله واقع خواهد شد و آرتیوم به طور جدی زخمی شد و به خاطر وجود تشعشات در بیرون موسسه افتاد. در این زمان میلر نقشه هارا به دست اورد و سپس شروع به جستجو برای پیدا کردن آرتیوم پرداخت. درنهایت میلر موفق شد آرتیوم را پیدا کند و با دارویی که باقی مانده بود به درمان آن بپردازد اما خود میلر بر اثر تشعشات سنگین جانش را از دست داد. همچنین آنا با سرمی که به دست امده بود بهبود پیدا کرد.

البته باید اضافه کرد که سرگذشت آرتیوم و پایان بازی به عملکرد او در بازی بستگی خواهد داشت. در ادامه بازی ایکس باکس وان Metro Exodus، داستان بازی از قصه کتاب مقدس الهام گرفته است و داستانی را مبتنی بر سفر کردن برای ادامه دادن به زندگی روایت میکند.
داستان بازی را در اصل میشود گفت که رویاهای آرتیوم و پارانویای میلر پیش خواهند برد. سه پیچش داستانی مهم که هریک در راس قوس های داستانی بازی می باشند در نظر گرفته شده است. اما در اواسط کمپین داستان جهتی سیاسی به خود خواهد گرفت. در اواخر داستان نیز به علت نبودن محتواهایی که حالت رازگونه داشته باشند کمی حوصله بازیکن سرخواهد رفت. از اوایل بازی ذهن بازیکن درگیر اینکه آیا زندگی در خارج از تونل های مترو وجود دارد شده بود و پس از اینکه جواب این سوال را پیدا میکند بخش زیادی از جذابیت بازی برایش رنگ خواهد باخت. به طوری که می شود گفت که نیمه اول داستان بازی بسیار جذاب تر و سرگرم کننده تر از نیمه دوم آن می باشد. همچنین کیفیت داستانی بازی به خاطر حذف شدن شخصیت های همچون دارک وان ها در بازی پایین آمده است. بین اتفاقات مهم داستان هم وقفه های زیادی پیش خواهد آمد که یکی از علت های آن را بزرگ بودن بیش از حد محیط میتوان در نظر گرفت.
وسیع تر شدن محیط ها موجب بهم ریختن ریتم لست لایت شده است. هنگامی که شما مایل هستید با داستانی جدید در بازی برخورد کنید، مشغول گشت و گذار بی دلیل در نقشه می باشید و هنگامی که مایل هستید به مبارزات اکشن بپردازید مجبور هستید که دیالوگ های شخصیت ها را گوش بدهید. بازیکنان بازی از آزادی عمل چندان خوبی در بازی برخوردار نمی باشند.

گیم پلی بازی
گیم پلی بازی درسه قسمت بقا؛ مخفی کاری و تیراندازی پیش خواهد رفت. هوش مصنوعی بازی از کیفیت مطلوبی برخوردار می باشند و بخش های دشمنان به خاطر اینکه با مخفی کاری پیش می روند باعث سرگرم کننده تر شدن بازی شده است. شما باید در انتظار شب بمانید به دشمنان به طور نامحسوس نزدیک شوید و بدون اینکه با آن ها درگیری پیدا کنید آن ها را نابود کنید. در این نسخه نیز قادر خواهید بود که با پرتاب نمودن قوطی های خالی و چاقوها حواس آن ها را پرت کنید. اسلحه ها نیز تنوع پیدا کرده اند و هریک از آن ها کارکرد منحصر به فردی را دارا می باشند. همچنین شما قابلیت شخصی سازی سلاح ها را خواهید داشت و این تاثیر خوبی بر گان پلی بازی گذاشته است. مترو نیز اتمسفریک و زیبا طراحی شده است. آب و هوا و چرخش روز و شب نیز به زیبایی های بازی کمک شایانی نموده اند.