
در مقاله راهنمای قدم به قدم بازی Fallout 4 پارت ۱ شرح میدهیم که: کمتر عناوینی را مییابید که در سبک نقشآفرینی باشند ولی در عین حال ابعادی از سبک تیراندازی، جهان باز و تاحدودی ماجراجویی را شامل شوند. این بازی توسط استودیو Bethesda Game Studios0o ساخته شده و توسط Bethesda Softworks منتشر شده است. نویسنده کار Emil Pagliarulo و کارگردان آن Todd Howard هستند. این بازی برای پلتفرمهای پلیاستیشن ۴، ایکس باکس وان و رایانه شخصی منتشر شده است.

در مقاله راهنمای قدم به قدم بازی Fallout 4 پارت ۱ شرح میدهیم که: کمتر عناوینی را مییابید که در سبک نقشآفرینی باشند ولی در عین حال ابعادی از سبک تیراندازی، جهان باز و تاحدودی ماجراجویی را شامل شوند. این بازی توسط استودیو Bethesda Game Studios0o ساخته شده و توسط Bethesda Softworks منتشر شده است. نویسنده کار Emil Pagliarulo و کارگردان آن Todd Howard هستند. این بازی برای پلتفرمهای پلیاستیشن ۴، ایکس باکس وان و رایانه شخصی منتشر شده است. فرنچایز موفق کمپانی Bethesda با نام Fallout، همان چیزی است که نکاتی کاربردی از اکثر سبکها را در خود گنجانده است.
روایت داستان در Fallout 4 طوری است که شما مجبور نیستید تا برای درک آن حتماً نسخه های قبلی را تجربه کرده باشید. کاری هوشمندانه از سوی Bethesda که باعث شد تا نه در درک داستان بازی سردرگم شویم و نه نیازی باشد که حتماً بازیکن باسابقهای باشیم. از همان ابتدای بازی ظرافتهای خاص و پیچ و خمهای ماهرانه بازی را میتوانید در داستان دریابید. داستان کلی بازی در مورد اصابت دو بمب اتمی به شهرهای نیویورک و پنسیلوانیا است که در جریان این حمله، گروهی از مردم خود را به پناهگاههای مخصوص میرسانند و گروهی دیگر در جهنم آتش و خون میمانند و میجنگند.
داستان بازی شاید ساده و کمی کلیشهای به نظر بیاید ولی مطمئن باشید شما را به خوبی با خود همراه میکند. یکی از ایدههای بینظیر Bethesda در ساخت بازی انیمیشنهای آن است. وقتی شما به اندازه کافی در بازی پیشرفت داشته باشید، به هنگام اجرای بازی و قبل از نمایش منوی بازی، انیمیشنی بسیار جالب و تماشایی به نمایش درمیآید که هربار یکی از ۷ ویژگی.S.P.E.C.I.A.L را معرفی میکند. ایدهای که تاکنون به یاد نمیآورم در عنوانی دیده شده باشد.
انیمیشن های ابتدای بازی با افکت تصویری سیاه و سفید بسیار جالب و سرگرم کننده است. نقاط فراز و فرود داستان به سرعت تغییر میکند. شاید در آرام ترین لحظات هم اتفاقاتی بزرگ در بازی رخ دهد که همین موضوع باعث میشود تا هیجان بازی بیشتر شود و شما را برای ادامه بازی تشنهتر کند. در واقع داستان بهصورت مرحله به مرحله روایت میشود. اینطور نیست که شما از همان ابتدا ابرقهرمان تلقی شوید که قرار است دنیا را نجات دهد، بلکه رفته رفته شخصیت و موقعیت خود را پیدا خواهید کرد.
از اولین لحظهای که کنترل بازی را در دست میگیرید، میتوانید به خوبی احساس کنید چقدر بازی گسترده است و چقدر شما آزادی عمل دارید؛ زیرا اولین بخشی که با آن روبرو میشویم، طراحی چهره شخصیت قابل بازی است. به جرات میتوان گفت که Fallout 4 در بخش طراحی چهره جزء عناوین انگشت شماری است که شما را کاملاً مختار قرار داده است. تقریباً همه اجزای صورت قابل تغییر هستند. اگر احساس کردید که بیش از حد درگیر این بخش شدهاید، تعجب نکنید؛ زیرا این حسی است که پس از تجربه بازی به همه بازیکنان منتقل میشود.
نکته منفی در این بخش این است که هر اندازه که شما در طراحی چهره آزادی دارید، در بخش طراحی بدن بسیار محدود و سطحی میتوانید دخالت کنید. شاید اگر در این مورد هم Bethesda کمی متوازن عمل میکرد به بهترین بازی در رابطه با طراحی شخصیت بازی تبدیل میشد. علاوه بر این، نامی که برای شخصیت خود برمیگزینید، بیشتر حالت نمایشی دارد و حتی یکبار هم تلفظ نمیشود. طراحی تمام اجزای چهره با وسواس بالایی انجام گرفته است.
هر چند که بافت گوشها کمی بیکیفیت به نظر میرسد. Bethesda سعی کرده است تا گیم پلی طوری طراحی شود که شما اجازه دخالت در هر چیزی را داشته باشید. در هنگام گفتگو با سایر شخصیتها چهار دیالوگ پیشفرض برای شما مشخص میشود که میتوانید به دلخواه یکی را برگزینید. البته انتخاب شما در ابتدای بازی تاثیری بر روند بازی نمیگذارد ولی در مراحل بالاتر و مراحل فرعی این انتخابها هم بر روند بازی تأثیر دارد و هم اینکه کاریزمای شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد. یکی از ارکان مهم درگیمپلی بازی این است که باید جستجوگر و کنجکاو بود.
اگر حوصله گشتوگذار در محیط و جمعآوری اطلاعات و تجهیزات مختلف را ندارید از همین الان دور Fallout 4 را رها کنید. چون قطعاً نمیتوانید با فضای بازی کنار بیایید. تقریباً اکثر موارد در بازی را میتوانید برداشته و در پناهگاه خود نگه دارید. از برداشتن هیچ وسیلهای دریغ نکنید؛ زیرا مطمئناً جایی به کارتان خواهد آمد. از مواد غذایی موجود در بازی که برای افزایش میزان سلامتی استفاده میشوند تا سوزنهایی که برای باز کردن قفلها نیازمند آن هستید. این مثالها به وضوح میتواند گستردگی بازی در جزئیات را برایتان مجسم کند.
سیستم تیراندازی و طراحی اسلحه در کنار نکات مثبت دارای نکات منفی هم هست. از نکات مثبت در بخش تیراندازی میتوان به خطوط نشانهگیری بسیار مناسب، نمایش میزان سلامتی تک تک دشمنان و متفاوت بودن تأثیر هر یک از سلاحها بر سلامتی دشمنان اشاره کرد. در بخش طراحی اسلحه نیز Bethesda به جزئیات توجه خاصی داشته است. تعداد بسیار بالای سلاحها، شخصیسازی دقیق و وسیع آنها و تفاوت برد هر یک از آنها ازنکات مثبت بخش طراحی سلاحها است. حال وقتی به نیمه خالی لیوان بنگریم متاسفانه ضعفهایی را در بخش تیراندازی میبینیم که انتظارش را نداشتیم.
برای اینکه تیرها به هدف برخورد کند باید دشمن دقیقاً در وسط خطوط نشانهگیری قرار گیرد و حتی ذرهای تغییر هم سبب میشود که تیرها به خطا برود. به همین علت نیز مورد اصابت قرار دادن موجوداتی مثل عنکبوتهای پرنده بسیار سخت است و بهراحتی مقدار زیادی از تیرهای شما را هدر میدهد. همچنین جدا از این تیراندازی در حالت سوم شخص نیز بسیار سختتر میشود. بهویژه زمانی که اهداف شما در حال حرکت باشند.

با ادامه مقاله راهنمای قدم به قدم بازی Fallout 4 پارت ۱ همراه باشید
بهطور کلی بخش تیراندازی بسیار بهتر از این میتوانست پیادهسازی شود. یکی دیگر از بخشهای جذاب گیمپلی زمانی به بازی اضافه میشود که شما سگتان را با خود همراه میکنید. این سگ ویژگیهای بسیار خوب و کاربردی دارد که شاید کار شما را در بسیاری از موارد آسان تر میکند. شما میتوانید به سگ خود فرمان دهید که به جای خاصی برود یا در جای خود بماند یا وسیله خاصی را از پناهگاه به شما منتقل کند.
در کنار همه این موارد بزرگترین کارایی این سگ زمانی است که شما با دشمنان مختلف روبرو میشوید. در این هنگام است که این سگ شجاع با ایجاد مزاحمت برای دشمنان زمان را برای از بین بردن موجودات بیگانه فراهم میآورد. به ویژه به هنگام مواجهه با موجودات پرنده، این سگ بهشدت کمک حال شما خواهد بود. از دیگر بخشهای گیمپلی، دستگاه Pip–Boy یا همان رایانه دستی کوچک است که تقریباً اکثر قابلیتهای بازی پلی استیشن ۴ را برای شما فراهم میکند.
از جمله کارهایی که Pip–Boy برایتان انجام میدهد میتوان به تغییر سلاح، تغییر لباس، ارتقا مهارتهای هفتگانه .S.P.E.C.I.A.L و حتی روشن کردن رادیو اشاره کرد. اگر از نبود موسیقی در بعضی مواقع در بازی خسته شدید، کافی است تا رادیو را از طریق Pip–Boy روشن کنید تا با موسیقیهای متنوع سرگرم شوید. این هم یک ایده خوب و در عین حال کارآمد است که باعث شده است کنترل بازی و شخصیت بازی راحتتر و دلپذیرتر شود. همچنین میتوانید به کمک این مچبند بزرگ نقشه بازی را هم مشاهده کنید.
بالطبع هرچه در محیط بازی پیشروی بیشتری داشته باشید، جزئیات بیشتری را در نقشه مشاهده خواهید کرد. کاربردیترین وسیله بازی کارهایی است که Pip-Boy برای شما انجام میدهد شاید با گوشیهای هوشمند امروزی برابری کند. هوش مصنوعی دشمنان کاملاً خوب طراحی شده است. دشمنان شما دائم حرکت میکنند و پناه میگیرند که در این حالت نابود کردن آنها برای شما بسیار سخت میشود.
گاهی به قدری دشمن میتواند ماهر باشد که با یک تیر سر شما را مورد اصابت قرار دهد یا به اصطلاح شما را HeadShot کند. اما در مقابل این، ضعفهایی نیز وجود دارد. برای مثال شما میتوانید بهراحتی از پشت به دشمنان نزدیک شوید و آنها را از بین ببرید بدون اینکه متوجه شوند. همچنین ضعفهای دیگری نیز وجود دارد که چندان به هوش مصنوعی مربوط نمیشود ولی بیان آنها خالی از لطف نیست. یکی از این مشکلات این است که دشمنان شما عملاً با یک تیر نمیمیرند، حتی اگر در نزدیک ترین فاصله با اسلحه shutgun به مغز آنها شلیک کنید که این موضوع به شدت تأسفآور است.
برخی اشتباهات مضحک نیز در بازی دیده میشود. برای مثال هیولاهای Deathclaw میتوانند فقط با یک ضربه شما را نابود کنند، درحالی که وقتی سگ شما با این موجود درگیر میشود به سختی پس از سه ضربه متوالی تسلیم میشود. یکی دیگر از مواردی که در بازی کمی وقت گیر است، بارگذاریها نسبتاً طولانی است. به ویژه وقتی میخواهید وارد یک ساختمان شوید و یا از آن خارج شوید. همه میدانیم که در بازیهای نسل هشتمی دیگر وجود بارگذاری به هنگام انتقال از یک محیط به محیط دیگر منسوخ شده است.
البته بارگذاریهای قبل از ورود به بازی خوب طراحی شدهاند و علاوه بر اطلاعاتی که در رابطه با بازی در اختیار میگذارند، تصاویری را نیز از موارد مختلف موجود در بازی ارائه میدهند. ماموریتهای Fallout 4 به معنای واقعی کلمه سرگرم کننده و جذاب است. علاوه بر ماموریتهای اصلی، ماموریتهای فرعی نیز در بازی موجود است که شاید برخی از آنها حتی بسیار جذاب تر از ماموریتهای اصلی باشد.
علاوه بر این، شما در پناهگاه خود امکانات بسیار گستردهای برای شخصی سازی تجهیزات و نیز ساخت قطعات و وسایل جدید در اختیار دارید. محیط های بازی فقط به مناطق جنگلی با درختهای پوسیده و پژمرده محدود نمیشود. محیطهای شهری با ساختمانهای متعدد، رودخانهها، سدها، جادهها و… همگی سبب میشود تا از گشتوگذار در محیط بازی لذت ببرید؛ هر چند که همه مناطق سرد و پژمرده و بیروح به نظر میرسند. در واقع حس ماجراجویی و کنجکاوی باعث میشود که شما نتوانید از ادامه بازی دست بکشید.
گرافیک بازی شاید در مقایسه با برخی عناوین این نسل در رتبه پایینتری قرار گیرد ولی به این معنا نیست که گرافیک بازی قابل قبول نباشد. شاید در برخی از بافتها و نیز در قدرت تخریب پذیری، Fallout 4 میتوانست بهتر عمل کند. قدرت تخریب پذیری در Fallout 4 در حد بسیار بالایی کار نشده است ولی برای یک بازی در این نسل قابل قبول است. تخریبپذیری در برخی از سطوح خوب است ولی در برخی سطوح دیگر اصلاً تخریبی صورت نمیگیرد.
بزرگترین نقطه قوت بازی پی اس ۴ در بخش گرافیک مربوط به طراحی خارقالعاده چهرهها است. به ویژه چهره شخصیت اصلی بازی همه اجزای صورت به دقت کار شدهاند و به خوبی میتوانند حس چهره را به بازیکن منتقل کنند. البته گوشها کمی نامناسب طراحی شدهاند ولی در کل طراحی چهرهها در سطح بالایی قرار دارد. البته Fallout 4 هم همانند اکثر بازیها، از وجود باگ در امان نیست.
برای مثال در محیطهای بسته و تو در تو دشمنان به هنگام دویدن به دربها یا کنارههای دیوار هر چند در مدت زمان بسیار کوتاه، گیر میکنند. همچنین گاهی اوقات دیالوگهایی که زیرنویس میشوند، گیر کرده و دیگر عوض نمیشوند. Fallout 4 به اندازه کافی سرگرم کننده و جذاب طراحی شده است و هر چند که در برخی از قسمتها مشکلاتی دارد ولی خب نمیتوان هیچ عنوانی را بینقص تصور کرد.
دنیای Fallout همان دنیای خودمان است، اما انگار یک جایی یککسی تصمیمی دیگر گرفته و خط زمانی دنیای واقعی ما از خط زمانی دنیای Fallout جدا شده است. دنیای بعد از جنگ جهانی دوم را تصور کنید و حالا آن را با علمی و تخیلیهای دهه ۱۹۵۰ میلادی با آن فرهنگ متفاوتش تلفیق کنید. حاصل دنیایی میشود که Fallout نام دارد. دنیایی که پر از تکنولوژی و سلاح و روبات است.
سپس جنگ بزرگی در حالی شروع شده که باز هم دنیا به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده و چین و آمریکا به جدال با یکدیگر برخواستهاند. منابع رو به اتمام میرود و بمبها دل آسمان را میشکافد. ما نمیدانیم کدام یک اولین بمب را شلیک کردند. دامن دیگر کشورها هم به جنگ آلوده میشود تا دنیای پر زرقوبرق، رو به زوال و نابودی برود. انسانها بدون هیچامیدی به پناهگاههای زیرزمینی ضد رادیواکتیو که Vaults نامیده میشوند، پناه برده و سعی در زنده ماندن دارند.
شخصیت اصلی بازی به همراه خانوادهاش به پناهگاه شماره ۱۱۱ که در تپههای Sanctuary ماساچوست واقع شده، پناه میبرند. صدها سال بعد، بازی آغاز میشود و شخصیت اصلی بازی پس از بیرون آمدن از پناهگاه، روبهروی برهوت بازی قرار میگیرد. اینجا است که با برهوت بزرگ و بایر بازی روبهرو میشوید و شاید اولین سوالهایی که در ذهن خود مرور میکنید این است که به کجا باید رفت یا چه کاری باید انجام داد.
جواب هم همیشه یک چیز است انتخاب با شما است. سری Fallout ما را به نقاط مختلفی از آمریکا برده است. کالیفرنیا و خرابههای واشنگتن که حتماً اتمسفر سنگین آن را در Fallout 3 به یاد دارید. جایی که وقتی قدم در خرابههای کاخ سفید میگذاشتید، هیچ نشانی از بشریت و امید در آن نمیدیدید. پس از آن لاسوگاس در بازی New Vegas، میزبان بقای ما بود. شهری که هیچ نشانی از تفریح و نور در آن دیده نمیشد.
پس از این سفرهای دور و دراز در آمریکای جنگ زده، در Fallout 4 به خرابههای بوستون در ایالت ماساچوست میرسیم. هر کدام از این شهرها با درجههای متفاوتی، درگیر زوال اتمی شدهاند و همین موضوع است که جو و محیط نسخههای مختلف را از هم متمایز میکند. به طور مثال، خرابههای واشنگتن در Fallout 3 کمی ویرانتر از محیطهای دیگر بود یا اگرچه به نظر میرسد که بوستون Fallout 4 کمی از ویرانی کامل جان سالم به در برده است، اما باز هم زندهماندن در این محیط کار آسانی نیست.
برهوتهای همه نسخههای Fallout، هر کدام ویژگیها و خطرات خود را دارند که با سوسکهای عظیم رادیواکتیویته، غولهای بزرگ تشنه خون و غولهای وحشی پر شده است که هر کدام میتوانند به راحتی روزتان را ویران کنند. البته از من دیگرنگران نباشید زیرا شما دوستشان خواهید داشت. اگرچه بازیهای مجموعه Fallout در یک دنیا اتفاق میافتند و از نظر پیشزمینه، دشمنان و مکانیکها به هم شباهت دارند اما هر کدام، داستان مخصوص به خود را دارند.
برای مثال Fallout 3 تقریباً ۴۰ سال بعد از Fallout 2 و ۸۰ سال پس از Fallout 1 روایت میشد. Fallout 4 هم ۲۰۰ سال پس از افتادن بمب اتمی روایت میشود. این زنجیره زمانی باعث میشود تا بازیکنان قدیمی این مجموعه بتوانند در بازی نشانههایی از اتصال به شخصیتهای بازیهای سری پیشین را پیدا کنند. اگرچه این موضوع جای نگرانی برای تازه واردهای Fallout ندارد و نیازی هم نیست تا بازیهای قبلی این سری را بازی کنند.
برای برخی، Fallout در پناهگاهها خلاصه میشود. پناهگاههایی که زیر آوار بمبها و کلاهک های اتمی دوام آوردند و به مکان امنی برای نجات یافتن از جنگ تبدیل شدند. نکته جالب درباره پناهگاهها این است که شرکت Vault-Tec Corporation که مسئولیت طراحی و ساخت این پناهگاه را بر عهده دارد، از آنها برای آزمایشهای فاسد اجتماعی استفاده میکردند. باز کردن درهای غولپیکر و سنگین این پناهگاهها که حس کنجکاوی عجیبی دارد. کلید بقا برای هر بازماندهای در برهوت بازی دستگاهی به نام پردازنده اطلاعات شخصی یا به اختصار Pip-Boy است.

این بود مقاله راهنمای قدم به قدم بازی Fallout 4 پارت ۱ . امیدواریم که لذت برده باشید