
جزئیات انتشار بازی Darkwood PS4 کمپانی Acid Wizard Studio قسمت دوم
با این حال حتی ممکن است بتوانید چندین شب را به صورت پی در پی در کنجی تاریک و کوچک بهطور مخفیانه پنهان شوید و دعا کنید که به هنگام گرگ و میش گله دندانقرمزها به سراغتان نیایند. از آنجایی که در Darkwood هیچگاه عملا در امان نیستید، ممکن است به راحتی حساب زمان از دستتان در برود. در نهایت روزها یکی پس از دیگری سپری میشوند و با وحشت در مییابید که بخش بزرگی از جامعه گرفتار جنونی برگشتناپذیر شدهاند.
مردم در چرخهای ثابت از روز و شب زندگی میکنند که در آن تنها دو بخش تکراری از یک روز وجود دارد، چرخهای که تا ابد ادامه دارد. بیشتر کاراکترهایی که ملاقات میکنید، علاقهای به صحبت کردن با شما ندارند، اما در میان ساکنان خونگرمتر Silent Fores فضانورد بلندپروازی زندگی میکند که تلاش دارد از میان تلی از آهنقراضهها یک موشک درست کند و همچنین موسیقیدانی که با ویالون شکسته خود موسیقی بدکوک و غریبی را مینوازد.
و با این کار تلاش دارد تا به وصال زنی برسد که توسط خواهر بزرگترش در زیرزمینی محبوس شده است، این موسیقی ناهنجار باعث شده تا به وحشت بازی افزوده شود. این هنرمندان عجیب و غریب و شغلی که انتخاب کردهاند، بیانگر این حقیقت است که هرج و مرج این دنیای پویا و ازهم پاشیده آنها را در خود فرو برده است. این یکی از وحشتناکترین جنبههای Darkwood است: مسیری که در آن بشریت میآموزد تا در دنیایی بدون نظم از دیوانگی به عنوان یک دارایی استفاده کند.
اما برخی از جنبههای بازی نیز هستند که ماهیت فانی و گذرای زندگی را به تصویر میکشند. در آغاز بازی به شما این فرصت داده میشود تا از روی ترحم جان سگ خود را که بیرون از خانه شما روی زمین خوابیده و از درد ضجه میزند، بگیرید. اگر این کار را انجام ندهید، بعد از بازگشت دوباره شما، سگ تبدیل به شرارت هولناکی میشود و به طرز وحشیانهای تلاش میکند تا در حالی که خشونت دیوانهواری بر او چیره شده، به شما حمله برده و با چنگال و دندانهای خود به شما آسیب برساند.
روایت Darkwood حتی در بهترین حالت نیز مبهم است و بیشتر به ماجرا و سرگذشت شخصیتهای فرعی میپردازد، اما به سادگی برخی از جزئیات را از قلم میاندازد، برای مثال مشخص نمیکند در نهایت سرنوشت سگ چه میشود و به این ترتیب تا اندازهای به داستان لطمه میزند. درنتیجه بعضی از این داستانهای فرعی تنها بازگوکننده بخشی از داستان هستند. جزئیات دیگر به طرز پیچیدهای در هم تنیدهاند و این اتفاقات و حوادث دیگر در درک بیشتر این دنیای عجیب اهمیت یکسانی دارند.همین ویژگیهاست که باعث شده Darkwood تا این اندازه برای کنسول مناسب باشد. گرچه در ظاهر کیبورد هم برای مکانیکهای بازی مناسب است یعنی میتوان با استفاده از آن برخی حرکات را که برای زنده ماندن در هنگام شب، لازم هستند، به راحتی انجام داد.
اما وقتی از دسته و آنالوگ و دیگر امکانات آن برای بازی Playstation 4 استفاده میکنید، تازه متوجه میشوید چه تفاوت زیادی میان این دو وجود دارد. به جای آن که مجبور باشید در کیبورد چندین دکمه را ترکیب کنید تا حرکت مورد نظرتان را انجام دهید، با دسته خیلی راحت و تنها با فشار یک دکمه میتواند به نتیجه دلخواهتان برسید و نبرد را با موفقیت پشت سر بگذارید. جا خالی دادن را میتوانید با کلیک کردن روی آنالوگ انجام دهید.
در همان حال شلیک کردن با اسلحه امری غریزی است و به مهارت شخص شما بستگی دارد، چراکه دشمن با سرعتی نگرانکننده به شما نزدیک میشود. ممکن است به راحتی و به دلیل واکنشی فکرنشده، حتی از نزدیک هم تیرتان به خطا برود و همین که ممکن است به خاطر مرتکب شدن چنین اشتباهی یک بار برای همیشه تنبیه شوید، باعث شده است تا بازی انقدر ترسناک باشد و مو را به بدنتان سیخ کند.

اما آنچه حقیقتا باعث خاص شدن Darkwood شده است، دنیای این بازی است. در بخشی از بازی پا به منطقهای میگذارید که نامش “The Village” (روستا) است. در اینجا گروهی از ساکنان دیوانه سرگرم پرستش خوکی چاق و پیر هستند، آنها نام این خدای زشت را “مادر تمام خوکها” گذاشتهاند.
تقریبا تمام ساکنان village به جنون مبتلا هستند، یکی از زورگوترین ساکنان شهر پس از آن که خواهر خود را زندانی کرده تا نتواند با یک موسیقیدان بیچاره ازدواج کند، به پرستش مرغها گرایش پیدا کرده است. بیشتر شهروندان اینجا بلافاصله با انزجار با شما همکلام میشوند، اما این حقیقت که در جامعهای اینچنین مهجور به سر میبرند، بسیار هولناک است، بنابراین نمیتوان خیلی از آنها انتظار داشت.
همه نقاط در این دنیا تاریک و بیرنگ هستند و این شهر تنها که حفاظی است در برابر وحشیگری به شکل اجتنابناپذیری از جهان بیرونی جدا افتاده و به دست فراموشی سپرده شده است. چون شما تنها موجود سالم و بدون عیبی هستید که در این حوالی حضور دارد و از بیرون به این شهر و حوادث آن نگاه میکنید، مرگ نابهنجار Village به شدت تاثربرانگیز است. این آخرین شهر در دنیاست.
با وجود آن که Darkwood به لحاظ زیباییشناسی و جنبههای تاکتیکی شگفتانگیز است، اما هر از گاهی باگهایی در بازی مشاهده میشوند که میتوانند در بازی اختلالهای را به وجود بیاورند. در یکی از موارد دیده شده که مخاطب پشت تراکتوری ازکارافتاده و از همپاشیده گیر افتاده است که تنها راهکار آن خروج از بازی و رفتن به منوی اصلی و شروع مجدد بازی از جایی است که پیشتر بازی را ذخیره کردهاید.
مهمتر از آن این که در یکی از بخشها سرعت بازی آنچنان کند میشود که مخاطب رسما تحمل خود را از دست میدهد. این مشکل را نیز میتوان به راحتی و تنها با راهاندازی مجدد نرمافزار برطرف کرد، همین مشکلات فنی است که به اصلاح توی ذوق میزنند، مسائلی که اگر وجود نداشت، میشد ادعا کرد Darkwood یک بازی استثنایی است.
با این حال این باگها تاثیر شدیدی روی بازی نینتندو سوییچ ندارند و با آن که قدری آزاردهنده هستند و کمی حرص آدم را در میآورند، اما باز هم مخاطب نمیتواند دست از ادامه دادن بکشد، حتی با آن که دنیای پیچیده و تاریک آن میتواند در پارهای از اوقات شما را از شدت هیجان وادار به جیغ زدن کند. Darkwood به جای استفاده از صحنهها و تصاویر موحش ناگهانی البته چنین صحنههای را در بازی شاهد هستیم.
اما با شدتی بسیار کم به لحاظ روانی شما را درگیر خود میکند. وقتی حس میکنید در امان هستید و خطری تهدیدتان نمیکند، وقتی قبل از آن که شب فرا برسد خود را به مخفیگاهی بهظاهر امن رساندهاید یا وقتی شخصیتهای فرعی شما را فریب میدهند و به دروغ به شما اطمینان میدهند که به شما در مبارزه با تاریکی کمک خواهند کرد، همیشه خطر جایی در کمین شماست.

اینجا ترس نتیجه ندانمکاری است، چراکه تنها وقتی کاملا در جایی امن هستید و گارد خود را پایین میآورید و فقط هنگامی که نفسی از سر آسودگی میکشید، همان لحظه چیزی غافلگیرتان میکند و به سویتان حملهور میشود. هیچ چیز ترسناکتر از این نیست که وقتی به اطراف نگاه میکنید، نشانهای ببینید که علامت خطری بزرگ باشد یا ویبره دسته را حس کنید و قلبتان از جا کنده شود و قبل از این که متوجه شوید.
درگیر نزاعی با تاریکی سنگدل میشوید که برای رهایی از آن یا باید بجنگید یا پا به فرار بگذارید. اگر جنگیدن با این موجود بیرحم را انتخاب کنید، ناچار خواهید بود که به سرعت او را از سر راهتان بردارید و یا در غیر این صورت نیمی از مهمات خود را هدر دهید.
در Darkwood آیتمی وجود دارد که میتوانید آن را به چندین نفر از شخصیتهای فرعی بازی نشان دهید، این آیتم “photo of a road” یا “عکسی از یک جاده” نام دارد. نکته جالب در این رابطه این است که چند تن از این آوارگان از هم متفاوت دقیقا نسبت به این عکس فوری یک واکنش یکسان نشان میدهند. آنها پس از دیدن عکس خواهند گفت، “در این اطراف، همه راهها به هیچ جایی ختم نمیشوند.”
وقتی تاریکی متجاوز شب با ولع جنگل Darkwood را میبلعد، جادهها دیگر هیچ مکانی را به مکانی دیگر متصل نمیکنند و در عوض تبدیل به گورستانی عمومی میشوند که بیصبرانه انتظار موجودات شبگرد را میکشند تا انسانهای سادهلوح و احمق را کشته و در خاک مرگبار آن جای دهند.
نتیجهگیری
Darkwood در آستانه موفقیت بزرگی است. جو خارقالعادهای که در این بازی مشاهده میشود، در هیچ بازی دیگری تجربه نشده است، در همان حال تمام صحنهها و لحظات ترسناک هر کدام ویژگی خاص خود را دارند. میتوان در یکی دو مورد به جنبههای تاکتیکی بازی ایرادهایی را وارد کرد، اما تاثیر این مسائل به حدی نیست که باعث شود امتحان آن را به کسی توصیه نکنیم.