دلایل بسیار زیادی وجود دارد که مردم سراسر جهان به دنبال بهترین شخصیت فاینال فانتزی باشند. این مجموعه نقش آفرینی که به NES برمی گردد راه پیشرفت رسانه هایی که امروز می شناسیم را باز کرده است. بازی های آن عصر عموماً “داستان” خود را در حد یک پاراگراف می نوشتند و تا حدی دستورالعمل ها را مخفی نگه داشته و نسبت به یک بازی واقعی بی اهمیت بودند. Final Fantasy با ساخت دنیاها، داستان ها و شخصیت هایی که بزرگشان می کنید تا بشناسید و دوستشان داشته باشید، یا از آن ها نفرت داشته باشید، این روند را تغییر داد. این مجموعه اولین ماجراجویی های روایتی واقعی در صنعت بازی بودند، و مؤلفه های اصلی در این مجموعه که همچنان موفق هستند با هر عنوان جدید شخصیت های جدید و جذابی را ارائه می دهند.
با وجود مجموعه اصلی که شامل 20 عنوان است (و به نظر نمی رسد به این زودی ها و با وجود Final Fantasy در صف، این مجموعه تمام شود)، البته بدون احتساب اسپین آف ها، دنباله ها و عناوین بدون شماره، مجموعه Final Fantasy ما را با صدها شخصیت به یاد ماندنی آشنا کرد. از شوالیه های قهرمان و ناجیان گرفته تا شرورهای شیطانی و کاملا دیوانه و همه اعضای حزب در مسیر بازی ملاقات می شوند و هرکس به یکی از آن ها علاقمند است. از آنجا که تعداد زیادی از این شخصیت ها وجود دارد، هر بازیکن با چیز متفاوتی سر و کار دارد و در نتیجه رتبه بندی بهترین شخصیت ها ممکن است کاری غیرممکن باشد. در عوض، ما لیستی نهایی، بدون ترتیب خاص، از بهترین شخصیت های Final Fantasy تمام دوران آماده کرده ایم. قهرمان ها، اشرار، اعضای حزب و حتی NPCها نیز واجد شرایط حضور در این لیست هستند. بیایید ببینیم کدام شخصیت ها توانسته اند در این لیست قرار بگیرند.
شخصیت Cloud Strife
سری بازی Final Fantasy VII و Final Fantasy VII Remake
لیست بهترین شخصیت های Final Fantasy، حتی یک لیست بدون رتبه بندی، به جز شروع با شخصیت Cloud Strife از Final Fantasy VII، دیگر از کجا باید شروع شود؟ Cloud اساساً چهره شاخصی برای کل مجموعه است و یکی از نمادین ترین طرح ها در کل این مجموعه است. موهای سیخ سیخ او، بدن لاغرش و البته شمشیر عظیم الجثه اش بیشتر از هر چیز دیگری در کل این فرانچایز قابل شناسایی و تشخیص است. این بدان دلیل است که او تا حد زیادی یک قهرمان کاملا سه بعدی در این مجموعه است. بله، مدل فرازمینی او اساساً یک شخصیت Lego است، اما در نبرد و کارهای هنری، می توانید او را کاملا درخشان ببینید. جدای ظاهرش، این همان Cloud که مردم را جذب خود می کند.
Cloud در ابتدا یک شخصیت غیرقابل دوست داشتنی است. او سرباز سابقی است که فقط در تلاش بوده تا برای پول همراه شروری را از بین ببرد. با این حال، این شخصیت در نسخه بازسازی بسیار بهتر درک می شود، آن جا به وضوح چیزی دقیق تر درباره Cloud در جریان است. گذشته مرموز او و ارتباطاتش با Shinra و Sephiroth شرور همگی به طرز ماهرانه ای چیده شده است. زمانی که در نهایت واقعیت را می فهمیم و می فهمیم که Cloud آن کسی که فکرش را می کردیم نیست، همه چیز عوض می شود. داستان او هویت و بیرون آمدن از انزوا است، که موضوعاتی بی انتها هستند که بسیاری از مردمی که این بازی را انجام می دهند می توانند با آن ارتباط برقرار کنند.
شخصیت Auron
سری بازی Final Fantasy X
صادق باشیم، همه ما فکر می کردیم Auron بهترین شخصیت در Final Fantasy X است. این شخصیت قدیمی، با ظاهر خاکستری و کت قرمز جذاب، عینک آفتابی قرمز و زخم جذابی روی یک چشم، اساساً طوری طراحی شده بود تا مرموزترین و جذاب ترین شخصیت ممکن باشد. این حتی ربطی به صدای آهسته و صافش ندارد که تمام شخصیت ها را به هم نزدیک می کرد.
این اولین بازی در مجموعه بود که صداپیشگی در آن به کار رفته بود، اما صدای Auron به همان خوبی بود که می توانستیم تصور کنیم. مسلماً، عادت عجیب او این بود که یک دستش را درون کتش می گذاشت، گویی که انگار دستش شکسته و قرار دادن آن در کت به جای آستین کمی اغراق آمیز است، اما از سوی دیگر، دیدن اینکه او دستش را در ابتدای نبرد آزادانه حرکت می دهد، بسیار عالی است.
Auron نقش راهنما برای Titus و بعداً همین نقش را برای Yuna ایفا می کند. او یک راهب جنگجو است که در سفر قبلی خود پدران Titus و Yuna را در شکست کایچو غول پیکری که بر جهان حکمرانی می کند و به عنوان Sin شناخته می شود، همراهی می کند. او عاقل ترین شخصیت در تیم است، اما هیچ اطلاعاتی بیشتر از چیزی که لازم است ارائه نمی دهد. زمانی که او صحبت می کند، معمولاً صحبت هایش کوتاه و دقیق است. مانند بسیاری از بهترین شخصیت های دیگر، Auron نیز رازی دارد که در نیمه ره بازی فاش می شود. او در واقع مرده است و فقط در دنیای آن ها باقی مانده چون به پدر Titus قول داده از پسرش محافظت کند.
به جای ارتباط مستقیم با Auron، این شخصیتی است که اکثر مردم او را تحسین می کنند و آرزو می کنند شبیه او باشند. او محترم و مطمئن است و هرگز مسائل اخلاقی را زیر پا نمی گذارد. اگرچه کمی دور است، اما برای بسیاری افراد، شخصیت یک پدر را دارد.
شخصیت Noctis Lucis Caelum
سری بازی Final Fantasy XV
Prince Noctis Lucis Caelum داستانی جالب است. با کنار گذاشتن چیزی که قرار بود باشد، شخصیتی که با آن روبرو شدیم تا حدی با شخصیت دیگر Final Fantasy این لیست، یعنی Squall قابل مقایسه بود. شباهت های آن ها سطحی است و گذشته و شخصیت او مربوط به خودش است. زمانی که برای اولین بار با Noctis و برادر قسم خورده اش روبرو شدیم، او یک فرد سلطنتی معمولی است. او درباره همه چیز شاکی است و خوشحال است و با سه دوستش از همه چیز مراقبت می کند. هرچه بیشتر با او آشنا می شویم، شخصیت او بیشتر معنادار می شود و همچنین رابطه اش با سه همراهش واقعاً عاقلانه به نظر می رسد.
این ممکن است تقلب به نظر برسد، اما شخصیت Noctis فقط به دلیل رابطه اش با Ignis، Gladio و Prompto بسیار قوی است. Final Fantasy XV بیشتر درباره برادری و پیوند آن ها است تا نجات جهان. Noctis، مانند بسیاری از ما، یک بچه خجالتی است که واقعاً نمی داند چگونه با جهان ارتباط برقرار کند. به لطف دوستانش، او شروع به پیدا کردن خودش و کنار آمدن با شخصیتش می کند. رفاقت و دوستی Noctis و دوستانش در کمپ زدن، غذا خوردن و حتی ناسزاگویی ها در نبردها طوری است که امکان ندارد به آن ها حسادت نکنید.
شخصیت Aerith Gainsborough
سری بازی Final Fantasy VII و Final Fantasy VII Remake
ما نمی گوییم که Aerith در اینجا، شباهت زیادی به Yuna دارد، اما نحوه شکل گیری شخصیت آن ها و رفتارشان پیرامون نقششان در داستان خیلی متفاوت نیست. Aerith به عنوان دختر گل فروشی معرفی می شود که گیاهان ظریف خود را در خیابان های کثیف Midgar می فروشد و در کلیسای خلوتی بزرگ شده است. در ابتدا، به نظر می رسد او به اندازه گل هایش شکننده است و برخی افراد Shinra برای آزار و اذیتش می آیند و شخصیت واقعی Aerith ظهور می کند. او چندان معصوم نبود، او آن عروسک بی خیالی نبود که نشان می داد. بلکه، می فهمیم او زنی است که می داند چگونه می تواند تصورات مردم درباره خودش را تغییر دهد و در یک لحظه تمام آن تصورات را بهم بریزد.
Aerith نمونه ای عالی از شخصیت زن قوی و خوب در سال های اولیه بازی است. علیرغم اینکه بخش بزرگی از بازی روی نجات او متمرکز بود، او با همراه شدن با شروران برای نجات دیگران نقش دختری که در تنگنا و مصیبت بود را رد می کند. در این قسمت اسپویلی وجود دارد که تقریبا همه می دانند، او نهایت تلاشش را برای نجات جهان می کند. در آن لحظه واقعاً چیزی رخ می دهد که مردم حتی نمی دانستند. ما هم عاشق Aerith شدیم، این فقط Cloud نبود. اما این به ذهن ما خطور نکرد، زیرا او عضو حزب بود و نمی توانست بمیرد، درست است؟ شرم آور است، مگر اینکه Final Fantasy VII Remake قصد داشته باشد این توطئه را زیر و رو کند، این برای بسیاری از مردم اسپویل شده است.
شخصیت Terra Branford
سری بازی Final Fantasy VI
درحالیکه درباره شخصیت های زن قهرمان در Final Fantasy صحبت می کنیم، نادیده گرفتن قهرمان Final Fantasy VI یعنی Terra Branford ناجوانمردانه است. Terra در واقع اثبات این بود که Square می تواند نقش زن باورپذیر و غیر کلیشه ای را در بازی هایش ایجاد کند، که منجر به نمایش شخصیت هایی مانند Aerith و Yuna و خیلی موارد دیگر شد. آن ها فقط یک قدرت فانتزی را به Terra یا Mary Sue ندادند، حتی اگر انجام این کار بسیار ساده بود. Terra ترکیب نادری از انسان و Esper است که به او اجازه می دهد از جادو استفاده کند و البته او بین دو نیروی جنگی جهان تقسیم شده بود. اگرچه بقیه بازیگران Final Fantasy VI نیز بسیار قوی هستند، به خصوص شروران، اما هیچکس را نمی توان با عشقی که به Terra اختصاص داده شده، مقایسه کرد.
به راحتی می توان شخصیتی از ترکیب دو نژاد را به بدترین شکل ممکن مدیریت و کنترل کرد، اما Square از تمام جنبه های درست بر شخصیت او تمرکز کرده است. داستان او درباره رد کردن مسیری است که پیش روی او گذاشته شده و ماهیتش از چند جنبه و خود واقعی بودن او است. بله، بازی در این زمینه به آن زمینه که باید ظریف نبوده است، زیرا در ابتدا کنترل ذهنی اجرای یک نقش بود، اما با کنار گذاشتن آن، داستان Terra درباره کنار آمدن شخصیت واقعی او و رویارویی مستقیم با تجربیات زندگی واقعی است. سفر او به همان اندازه خارجی و درونی است، اما هر دو با هم اجرا می شوند تا او به بهترین قهرمان زن در بازی Final Fantasy تبدیل شود.
شخصیت Sephiroth
سری بازی Final Fantasy VII و Final Fantasy VII Remake
تا حدی مناسب است که تنها شخصیت دیگر در مجموعه Final Fantasy با Cloud رقابت کند، شخصیت شرور خودش باشد. Sephiroth و شمشیر عظیم او هنگام شروع به کار در Final Fantasy VII، فضای بزرگی را برای خود ایجاد می کنند و حضور او موج هایی را تا به امروز در بازی ایجاد کرده است. موهای نقره ای بلند او، شمشیر گفته شده و ویژگی های سرد او به تنهایی او را به یک شخصیت ترسناک تبدیل کرده است. این قبل از آن است که ببینید چه توانایی ها جسمی و روحی دارد. معرفی Sephiroth شاهکار شاهکاری از ایجاد تنش و رمز و راز است. Cloud قبل از ما می داند که این شخصیت کیست و مسیر تخریبش را دنبال می کند تا زمانی که شاهد نمایش داستانش باشیم.
باز هم همان روند بازی ها که تلاشی برای روایت خود نکرده اند، Sephiroth شخصیت ثابتی نیست. ما اطلاعات بیشتری درباره اینکه او چه کسی بوده، چگونه به شخصیت کنونی اش تبدیل شده به دست می آوریم و سپس تماشا می کنیم که چطور به Cloud و حزب او که در تلاش برای متوقف کردن نقشه هایش هستند واکنش نشان می دهد. چیزی که درباره Sephiroth بسیار قانع و راضی کننده است، ترکیب برنامه ها و توجیهاتش و محرکی است که باعث شده به این نتیجه برسد. افشاگری های مربوط به اصل او چندان بی شباهت به شخصیت های دیگر این فهرست نیستند، فقط اینکه تاریخچه تراژدیک Sephiroth او را از بشریت دور کرده است. اگرچه قصد نداریم موافق او باشیم، اما نویسنده طوری متن را نوشته که مطمئن شود ما درک کنیم و بفهمیم چرا Sephiroth به شخصیت کنونی اش تبدیل شده و همین نشانگر شخصیت شرور فوق العاده او است.
شخصیت Yuna
سری بازی Final Fantasy X و Final Fantasy X-2
اگر قسمت آغازینی که به عنوان Tidus بازی می کنید را حذف کرده اید، دلیلی وجود ندارد که بگوییم شخصیت اصلی Final Fantasy X، Yuna بوده است. در واقع، بسیاری مردم استدلال می کنند که باید چنین می شد. کل طرح حول او می چرخد و او نیز به همان اندازه نمایندگی و اختیار دارد. شاید زمانی که به آن فکر کنید متوجه شوید که نمایندگی بیشتری هم نسبت به Tidus داشته است. او یک احضار کننده است، شخصیتی با مسئولیت استثنائی در سفر به سراسر جهان، فردی که احضارهای جدیدی یاد می گیرد، تا احضار نهایی و شکست Sin را اجرا کند.
برای این کار، Yuna و هر احضار کننده دیگری که تلاش می کند این کار را انجام دهد، نگهبانانی برای محافظت از آن ها همراهیشان می کنند. این ممکن است اینطور به نظر برسد که Yuna بسیار شکننده است و نمی تواند این سفر را تنهایی انجام دهد و در ابتدا اینطور به نظر می رسد، اما واقعیت بسیار دقیق تر و بیشتر از این است.
Yuna فردی مهربان و ساکت است که گاهی با کلیشه های معمولی ژاپنی درباره دختری باکره در آن زمان مطابقت دارد. شجاعت او تا زمانی که افشاگری های اصلی در قسمت بعدی بازی مشخص نشود، پدیدار نمی شود. زمانی که با شرایطی آشنا می شود که Sin با احضار نهایی تنها چند سال به خواب و آرامش رفته و منجر به مرگ احضار کننده می شود، رفتار و اقدامات او در بازی ناگهان معنای دیگری پیدا می کند. Yuna حاضر است خود را فدا کند تا جهان لحظه ای از Sin به آرامش برسد. برای او، این یک معامله عادلانه است. خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و او می تواند بر این سرنوشت غلبه کرده و رسما در Final Fantasy X-2 بازی کند. برخی فکر می کنند که این دنباله یک قدم رو به عقب برای این شخصیت است، اما ما فکر می کنیم تبدیل آن کم حرف و خجالتی به یک ستاره با اعتماد به نفس ناشی از پیچیدگی های داستان زندگی اش است.
شخصیت Kefka Palazzo
سری بازی Final Fantasy VI
ممکن است امروز دلقکی دیوانه یا طناز بیش از حد اشباع شده باشد، اما در گذشته، Kefka Palazzo پس از Joker یا حتی Pennywise، در رتبه دوم قرار داشت. این رتبه از نظر شرارت خالص و بی نظمی به او داده شده است. بر خلاف Joker ،Kefka کارش را به عنوان یک دلقک واقعی شروع می کند، اما عزم او برای برآورده کردن خواسته های پیچیده اش به قدری قوی است که باعث می شود او به یک دیو نابود کننده جهان تبدیل شود. درست است، Kefka شروری است که در نیمه راه بازی، اساساً برنده می شود و همه افراد روی سیاره را با قدرت خود می کشد. او واقعاً حقیر است، اما به طریقی عالی هر بار که ظاهر می شود به قدری فریبنده است که امکان ندارد به شما به صفحه بازی خیره نشوید. حتی خنده شوم او با تمام شکوه فشرده اش، به طرز شگفت انگیزی شوم است.
گاهی، دلیل اینکه از یک شخصیت تشکر و قدردانی می کنیم فقط به این بستگی دارد که چقدر می خواهیم او را نابود کنیم. Kefka نمونه خوبی از فرد شروری است که هیچکس از نابودی اش پشیمان نمی شود. او واقعاً دلیل پایان جهان است و انگیزه او فقط به ماهیت روان پریشی او مربوط است. البته، ما تصور می کنیم که عزم پیچیده اش برای رسیدن به اهدافش چیزی است که می توانیم آن را تصور کنیم، اما شخصیت او چیزی نیست که مردم بتوانند با او ارتباط برقرار کنند. او اساساً یک شرور کارتونی است که به نظر می رسد قدرت کافی برای انجام آنچه می خواهند دارند. همه ما دوست داریم که از ابتدا تا انتها از Kefka متنفر باشیم.
شخصیت Cid Highwind
سری بازی Final Fantasy VII
بیش از دوازده Cids وجود دارد که در سراسر بازی های Final Fantasy می توانیم از بین آن ها انتخاب کنیم، اما اگر مجبور باشیم بهترین Cid را انتخاب کنیم، پس باید Cid Highwind از Final Fantasy VII را انتخاب کنیم. شخصیت Cid در هر بازی اصلی منحصر به فرد است و تنها عنصر ثابت اسم او است. در Final Fantasy VI ،Cid یکی آخرین اعضای حزب شما است، اما کل سکانس مقدماتی او مانند یک فیلم کوتاه است که شخصیتش را نشان می دهد. او حتی وقتی Cloud از گروه خارج می شود، مدتی رهبر حزب می شود و فرصتی برای درخشش به او داده می شود.
وقتی که برای اولین بار با Cid آشنا می شوید، او به نظر عجیب ترین و حتی سوء استفاده کننده ترین فرد ممکن به نظر می رسد. زمانی که می فهمید چرا او اینگونه شده است، همه چیز منطقی به نظر می رسد. Cid در تمام زندگی اش آرزو داشته به فضا برود. او سخت آموزش دیده، درس خوانده و کار کرده تا این رویا را به واقعیت تبدیل کند. در نهایت، او در آستانه رسیدن به هدفش بوده است. روزی که قرار بود به عنوان اولین نفر به فضا پرتاب شود، همسر و دانشمندش Shera متوجه می شوند که مشکلی در موشک او وجود دارد. او شروع به حل مشکل می کند و Cid را مجبور می کند پرتاب را لغو کند یا با آن کنار آمده و Shera را بکشد. در نهایت، او پرتاب را لغو می کند، اما رابطه اش هرگز مانند قبل نمی شود. Cid مظهر کسی است که هرگز از رویاهایش دست نکشید، مهم نیست زندگی چه چیزی برایتان دارد، اما همیشه چیزهای مهمی در زندگی هستند.
شخصیت Zidane Tribal
سری بازی Final Fantasy IX
پس از مدت طولانی شخصیت های اصلی جدی و پیچیده تر، Final Fantasy IX این مجموعه را با Zidane Tribal به جهت متفاوتی سوق داد. برخلاف پیشینیانش یعنی Squall و Cloud، Zidane علیرغم اینکه گذشته بدی داشته، اما کم تر جدی بوده است. تنها هدف او برای شروع بازی، پیدا کردن دوباره خانه اش است و او با نگرشی خوش بینانه و شادی به ماجراجویی می پردازد. این تجدید دوباره عالی از صف طولانی قهرمانانی بود که ساعت ها طول می کشید تا گرم شده و ماجراجویی پیش روی خود را قبول کنند. درحالیکه هیچیک لزوماً بهتر از دیگری نبوده اند، اما طرفداران از داشتن قهرمانی که نسبت به مأموریتش پرشورتر بود خوشحال بودند.
ما قبلاً به این موضوع پرداخته ایم، اما تاریخچه Zidane دقیقاً به منزله ایجاد شخصیتی به همان شکلی که به نظر می رسد نیست. بدون اسپویل بیشتر، فقط بدانید که او نیز مانند دیگران در این مجموعه تاریک و دلخراش است و بازهم Zidane مانند اکثر قهرمان های این مجموعه از آن بیرون نمی آید. به جای اینکه به دیگران تکیه کند و همه چیز را پنهان کند، ترجیح می دهد بر خلاف آن رفتار کرده و برونگرا باشد. او تلاش می کند ارتباطات بیشتری برقرار کند، به مردم کمک کند و از گذشته خود به عنوان الهامی برای ساخت آینده بهتر استفاده کند. اکثر شخصیت های دیگر زمانی زیادی را برای یادگیری این مطلب سپری می کنند، پس دنبال کردن Zidane جالب است زیرا او ایده خود را به اعضای حزبش گفته و سپس آن را به بازیکن نشان می دهد. در نهایت، مردم جذب نگرش مثبتش به زندگی می شوند و به گذشته او توجهی نمی کنند.
شخصیت Squall Leonhart
سری بازی Final Fantasy VIII
بیایید همه بپذیریم که ما یک مرحله بد و عصبی را در زندگی پشت سر گذاشته ایم. آن نقطه ای که آنقدر خونسرد نبودیم که بخندیم یا شوخی کنیم. خب، Squall Leonhart دقیقاً در همان نقطه است. افرادی هستند که معتقدند Squall فردی سطحی است. آن ها می گویند تنها ویژگی شخصیتی او عصبانی بودن بیش از حد یا خشن بودنش است. از نظر آن ها، او این مسیر را سخت تر از Cloud انجام می دهد، تا جایی که “هر چیزی” برای نحوه پاسخ و واکنش او به موقعیت ها بدون در نظر گرفتن جدیت آن، از یک الگوی رفتاری پیروی می کند. درحالیکه رفتار سرد او هرگز به حدی نیست که درباره قهرمانان اولیه دیدیم، این ماهیت فردی و متفکرانه کافی بود تا طرفداران خاصی پیدا کند.
Squall Leonhart آنقدر هم به اندازه ای که یک ضد قهرمان است، قهرمان نیست. این به تنهایی احساساتی قوی برای شخصیت در هر دو جهت ایجاد می کند. پس، بله، افرادی هستند که از نگرش جدی او و عدم حس همدلی اش متنفر هستند، درحالیکه برخی دیگر شخصیت او را به عنوان فردی احساسی (و فیزیکی) که فقط می خواهد از خودش محافظت کند قابل مقایسه و تقدیر می دانند. البته، رابطه ای بین او و Rinoa وجود دارد. او به آرامی و در طول بازی قلب Squall را گرم می کند تا Squall می فهمد اینکه مردم به او اهمیت بدهند خوب است. یاد گرفتن اینکه از گذشته به عنوان بهانه ای برای سد کردن راه آینده استفاده نکند درسی سخت است و این واقعیت که Squall هنوز و تا انتهای بازی در حال یادگیری این مطلب است، آن را تبدیل به یک فرد باور پذیر و مطمئن می کند.
شخصیت Balthier
سری بازی Final Fantasy XII
یک نکته کوتاهی که در اینجا باید به آن اشاره کنیم این است که به گفته مردم در اینترنت، Vaan قرار نبود قهرمان Final Fantasy XII باشد. Balthier انتخاب اصلی برای شخصیت اصلی بود، اما Vaan به این دلیل که شخصیت قابل فروش تری بود انتخاب شد. حاصل یک شخصیت اصلی بود که برای اکثر بازی ها حس ثانویه ای را القاء می کرد. صرف نظر از این موضوع، Balthier در هر صحنه ای که در آن حضور داشت، صحنه را از Vaan می دزدید، حتی تا جایی که در موارد متعددی او را “مرد برجسته” می نامیدند. کل طرح Final Fantasy XII گاهی با Star Wars مقایسه می شود و شباهت های زیادی هم وجود دارد و خود Balthier ویژگی های مشابه بسیاری با یکی از بهترین شخصیت های آن فرانچایز یعنی Han Solo دارد. یک دزد دریایی آسمانی که با اکراه درگیر جنگ می شود، او گوشه گیر و ساکت است و فقط کمی خبیثی دارد. او بیشتر از اینکه مانند یک شخصیت در Final Fantasy باشد، شبیه به شخصیت های کلیشه ای بازی های نقش آفرینی ژاپنی است.
با وجود جذابیت Jack Sparrow یا همانطور که گفتیم Han Solo ،Balthier همیشه شخصیت سرگرم کننده و جالبی در بازی است. تا حدی مانند Zidane، Balthier به سرعت جذاب شد، زیرا اساساً با هر شخصیت دیگری در فرانچایز قبلی فرق داشت. او، همانطور که گفتیم، فرد جذاب و دلربایی است که آنقدر جسور است که جالب باشد، اما این جسارتش آزار دهنده نیست. چیزی که واقعاً باعث می شود این شخصیت جذاب باشد، قلب طلایی و ماهیت فداکارانه اش برای دوستانش است. ما می فهمیم که رفتارها و نگرش او اغلب مکانیسم های دفاعی هستند که او برای پنهان کردن ناامنی هایش از آن ها استفاده می کند. فرقی نمی کند به خاطر سرگرم کننده بودن سطحی اش باشد یا دلیل اصلی رفتارهایش، Balthier واقعاً همان فرد سرکش و ترسناکی است که همه دوستش دارند.
شخصیت Ramza Beoulve
سری بازی (Final Fantasy Tactics)
بزرگترین شرمساری برای Final Fantasy Tactics این است که تعداد کمی از بازیکنان از آن اطلاع دارند یا حاضرند به عقب برگشته و این بازی Final Fantasy جنایتکارانه را تجربه کنند. این موضوع شاید به این دلیل باشد که در انتهای اسم آن عددی دیده نمی شود، یا اینکه تغییر به سبک تاکتیکی باعث شد مردم علاقمندی به آن را از دست دهند. دلیلش هرچه باشد، Final Fantasy Tactics، با داستان و شخصیت هایی قوی مانند عناوین دارای شماره، بازی فوق العاده ای در این مجموعه است. همین باعث شده ما به سمت شخصیت اصلی این عنوان یعنی Ramza Beoulve کشیده شویم. پیشرفت او از این جهت منحصر به فرد است که چیزی که شخصیت او بیشتر یاد می دهد این نیست که انگیزه و طرز فکر خود را چطور تغییر دهید، بلکه این است که دلایل کارهای خوب را درک کنید.
در ابتدا، Ramza به خاطر نام خانوادگی اش می جنگد. او فقط کارهای شرافتمندانه انجام می دهد، می جنگد تا از افرادی که نمی توانند از خود دفاع کنند، دفاع کند، او سعی می کند ثابت کند شایسته نسب و سمت خود است. پس از اینکه او خانواده اش را ترک می کند و به باند مزدوران ملحق می شود، سعی می کند بفهمد که نام خانوادگی خودش یا نام های خانوادگی دیگر در مقایسه با رعایت عدالت و مبارزه در مقابل کسانی که از افراد مستمند استفاده می کنند، چیزی بی ارزش است. داستان او ایده ظریفی است که نشان می دهد انجام کارهای خوب به دلایل خودخواهانه آن شخص را فردی عادلانه نمی سازد و افرادی که کارهای خوب را با نیت خوب انجام می دهند، حتی اگر کسی آن را تشخیص ندهد، قهرمانان واقعی هستند.
شخصیت Tidus
سری بازی Final Fantasy X
بیچاره Tidus. او هرگز فرصتی نداشت، مگر نه؟ البته نه برای کسی که واقعاً بازی Final Fantasy X را انجام نداده است. بین صحنه های خنده او که به یک الگو تبدیل شد و افشاگری عجیب درباره نحوه تلفظ نام او (Tee-dus به جای Tide-us) افراد زیادی او را به عنوان یک فرد عجیب که حتی نمی تواند به درستی لباس بپوشد، در نظر گرفتند. نکته مهم این است که همه این ها – خب، به جز لباس پوشیدن – از نظر محتوایی درست و منطقی به نظر می رسد. Tidus شاید یکی از قابل مقایسه ترین مبارزات شخصی را در تمام دوران داشته باشد، اما همچنین در حال ایجاد رابطه ای بسیار طبیعی با Yuna بود که نشانگر چندین بار خودداری از عجله یا جلوه دادن عاشقانه های خودشان بود. در انتهای داستان، Tidus به اندازه Yuna دلسوز است، اگرچه همه چیز به گونه ای پیچیده می شود که درک آن واقعاً دشوار می شود.
مبارزات درونی Tidus از Jecht، پدرش نشات می گیرد. وقتی Tidus کودک بود، Jecht پدر خوبی نبود و در اوایل زندگی ناپدید شد. Tidus به خاطر همین از او متنفر است، اما وقتی به Spira می رسد، باید با دنیایی روبرو شود که او را یک قهرمان می دانند. در نهایت، Tidus می فهمد که پدرش به Sin تبدیل شده، کسی که Yuna می خواهد او را، حتی به قیمت زندگی اش، شکست دهد. البته Yuna فردی است که Tidus واقعاً به او اعتماد دارد و در طول بازی با او رابطه برقرار می کند. این پیچیدگی درگیری های داخلی و خارجی، به علاوه مبارزات بسیار زیاد پسری که زیر سایه پدرش زندگی می کند، باعث شده داستان Tidus با استقبال زیادی روبرو شود. بازی در نهایت با تبدیل کردن Tidus به یک رویا تمام می شود، اما تأثیر احساساتی “مرگ” او در پایان بازی بسیار سخت بود، حتی اگر دقیقاً دلیل مرگش را درک نکنید.
شخصیت Moogles and Chocobos
سری بازی Final Fantasy
به دلیلی کاملا متفاوت، نمی توانیم Moogles و Chocobos نمادین را از لیست کنار بگذاریم. این دو که با اشکال مختلف تقریبا در همه بازی ها حضور داشتند، علیرغم اینکه در نوع خود شخصیت نیستند، اما این دو حیوان خوش یمن مجموعه طرفداران بسیاری دارند. با این حال، این واقعیت که این ها تأثیر زیادی می گذارند و وقتی که می بینید در آخرین بازی Final Fantasy ظاهر می شوند، نمی توانید لبخند نزنید را نمی توان نادیده گرفت. Moogles موجودات خرس عروسکی کوچکی هستند که اغلب به عنوان فروشنده عمل می کنند، اگرچه در موارد اندکی اقداماتی هم انجام می دهند، درحالیکه Chocobos جایگزین قهرمانان مجموعه هستند، فقط به جای اسب ها، ما سوار موجودات مرغ مانند زیبایی می شویم.
این دو شخصیت، یا شاید دقیق تر بگوییم دو نژاد از موجودات، بیشترین جذابیت ظاهری را در کل این لیست دارند: آن ها واقعاً قابل ستایش هستند. بدن های ریز و کوچک Moogles و پرهای کلفت، زرد روشن Chocobos به طرز غیر قابل انکاری زیبا است. ما حتی به بچه Chocobos ها اشاره هم نکردیم. با این حال، برای مجموعه ای که می تواند وارد موضوعات بسیار تاریک، دقیق و حتی دلگیر کننده ای شود، داشتن حیوانات خوش یمن بامزه و آشنا راهی ساده برای بالا بردن روحیه بازیکن است. باید به این واقعیت هم اشاره کرد که آهنگ Chocobos در هر ریمیکس و تنظیماتی نشان داده می شود، آن بخش عالی می شود.